سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
پیام تهدیدآمیز حجاریان و تاجزاده به مجمع تشخیص مصلحت
عامل «املاک نجومی»: سران نظام با FATF موافقت کردند!
جمعی از فعالان اصلاحطلب در نامهای سرگشاده خطاب به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، آنها را در قبال عدم تصویب لوایح مربوط به FATF تهدید کردند.
به گزارش کانال امتداد، در این نامه که به امضای افرادی مثل سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، شهیندخت مولاوردی و چند اصلاحطلب دیگر رسیده است، میخوانیم:
کنوانسیون پالرمو (از لوایح چهارگانه FATF) درباره مبارزه جهانی با جرایم سازمان یافته، تاکنون به تصویب ۱۸۰ کشور جهان رسیده است. عدم عضویت در آن به معنای منزوی کردن ایران و پذیرش اختلال در مناسبات جمهوری اسلامی با ۱۸۰ کشور جهان به شمول چین، روسیه، هند، همسایگان و سایر کشورهای دوست خواهد بود.
در بخش دیگری از این بیانیه همچنین آمده است:
انزوای خود خواسته ایران بهدلیل کنارهگیری از پیمانهای مورد قبول تقریباً همه کشورهای جهان، میتواند مایه تحقیر ملی شود و مصالح و منافع کشور را بازیچه دولتهای مخالف ایران به ویژه آمریکا و اسرائیل کند.
اصلاحطلبانِ امضاکننده این نامه نوشتهاند: چنانچه اعضای محترم مجمع در حمایت اکثریت قاطع ایرانیان از پیوستن کشورمان به کنوانسیون مزبور تردید دارند، میتوانند رد یا تایید آن را به همه پرسی ملت ایران بگذارند.
در همین راستا، «احمد حکیمیپور»، عضو اصلاحطلب شورای چهارم که مسبب ایجاد دروغ املاک نجومی بود نیز اخیراً در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا مدعی شده است: «مردم باید بدانند با نپیوستن به FATF چه منافعی از کشور به خطر می افتد. وقتی سران نظام با این امر موافقت کردهاند به چه دلیلی برخی مخالفت میکنند؟ این تصمیمات هزینه دارد !»[۱]
*پروپاگاندا و دروغ بودن اظهارات حکیمیپور محرز است و هیچ سندی هم مبنی بر صحّت اظهارات وی در دست نیست.
و اما درباره محتوای نامه اصلاحطلبان… ما آنرا را به حساب نظر سیاسی این افراد میگذاریم و سابقه اصلاحطلبان در مباحثی مثل «نامه ۲۰۰۳»، «مذمت رزمایشهای موشکی»، «اصرار بر برجام» و غیره را در نظر نمیگیریم.
اما از باب نظر سیاسی نیز باید دانست که جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۰ سال گذشته با اعلیدرجه تحریمها مواجه بوده است و راه زیستن توأم با تحریم را یاد گرفته است.
این گزاره منطقی که بیانگر خباثت دشمنان غربی ایران از یکسو و پویایی اقتصاد ایران در مقابل تحریمها از سوی دیگر است به وضوح نشان میدهد نبایستی فریب وعده و وعیدهای جدید دشمن را خورد و یا تصور کرد که اتفاقی در ذهن دشمن افتاده که بواسطه آن قرار است تحریمی لغو شود.
انگارهای که در ماجرای برجام نیز به اثبات رسید اما مشخص نیست چرا امضاکنندگان این نامه تهدیدآمیز آنرا فراموش کردهاند و از تجربه تلخ گذشته مبنی بر اینکه دشمن هیچ تحریم اثرگذاری را در هیچ صورتی لغو نمیکند؛ درس نمیگیرند و متنبّه نمیشوند؟!
همچنین است که تجربیات اقتصادی کشورمان در پیش و پس از برجام نشان میدهد که سرعت بیش یا کم پیشرفت اقتصادی ایران هرگز به معاهداتی که غرب به ایران تعارف میکند وابسته نیست و این نگرش داخلی ما و عزم مواجهه اصولی با دشمن است که ضامن پیشرفت خواهد بود.
پیشنهاد این افراد مبنی بر اینکه لوایح چهارگانه به رفراندوم عمومی گذاشته شود نیز مبنای عقلانی ندارد.
چه اینکه اولاً هیچ حکومتی مقولات مضرّ به حال مردم و مملکتش را وارد سبد رأی نمیکند و ثانیاً تجربه خواست رئیس جمهور روحانی برای برگزاری رفراندوم در جهت مذاکره با آمریکا هنوز از یادها نرفته است!
تجربهای که بدون برگزاری رفراندوم، خسارت محض خود را بر ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان تحمیل کرد و آنان تا همیشه به برگی از عبرتهای تاریخ ایران تبدیل شدند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند اصرار اصلاحطلبان بر تصویب لوایح FATF بیش از آنکه ناشی از تئوریهای سیاسی آنها باشد؛ فراری رو به جلو در جهت کتمان نقش اصلاحات در پدید آمدن مشکلات اقتصادی این روزهاست.
***
هاشم آغاجری: ایده انقلاب اسلامی با روشنفکران بود نه روحانیت!
هاشم آغاجری، فعال اصلاحطلب به تازگی طی اظهاراتی در یک میزگرد با عنوان «جایگاه روشنفکری در قبل و بعد از انقلاب اسلامی» گفته است:
گفتمان ها و مولفه هایی مانند غروب معنویت در غرب، اینکه در غرب خبری نیست، جهان سوم گرایی، نقد استعمار و شرق شناسی، بازگشت به خویش و ناامیدی از دو الگوی مسلط بر جهان و تلاش برای پیداکردن راه سوم و همچنین تلاش برای استقلال، آزادی و دموکراسی و… در دهه ۴۰ و ۵۰ تولید شده بودند که با کار روشنفکران مذهبی این مولفه ها جنبه های دینی هم پیدا کردند و با اسلام، تشیع، امام حسین (ع)، عاشورا و انتظار نیز پیوند خوردند. در نتیجه انقلاب سال ۵۷ به لحاظ جامعه شناختی مانند تمام انقلاب هایی که در دوره معاصر و هم دوره های گذاشته داشتیم، سرشتی شهری داشت.
به گزارش جماران، او سپس تصریح میکند:
«انقلاب سال ۵۷ انقلابی اساساً شهری بود و روحانیون در آن با روشنفکران همراهی کردند ولی در تولید ایده، اساساً این روشنفکران بودند که تولید ایده می کردند و روحانیون از ایدههایی که روشنفکران داشتند استفاده می کردند. آنها تلاش می کردند برای کسب مشروعیت و اعتبار در میان جامعه شهری، روشنفکران و دانشگاهیان نزدیکی بیشتری با روشنفکران پیدا کنند .»[۲]
*هاشم آغاجری همان فردی است که اظهاراتش در اواسط دهه ۸۰ در کنایه به روحانیت و مبنی بر اینکه «تقلید کار میمون است»! جنجالهای زیادی در کشور ایجاد کرد.
این هم از عجایب روزگار است که در سال چهلم عمر انقلابی که اسلامی است و در حالی که بنیانگذار و رهبر این انقلاب یک روحانی است اما شاهد هستیم که در یک میزگرد دانشگاهی عنوان میشود که ایده انقلاب اسلامی با روشنفکران بوده نه روحانیون!
دقت شود که هم یک روحانی میتواند روشنفکر باشد و هم یک روشنفکر میتواند روحانی باشد اما مقصود آغاجری در اینجا تفکیک بین این دو تیپ است.
باید از آغاجری پرسید که اگر روحانیون نبودند آیا اساساً کسی حسینیه ارشاد را میساخت و کسی از روی مسلمانی و بصیرت شیعی به دکتر شریعتی پول میداد که برود در حسینیه ارشاد سخنرانی کند؟
همچنین است که آغاجری چگونه حاضر شده نقش محوری و بنیانی امام خمینی (ره) را در ایجاد انگیزه انقلاب اسلامی در مردم و رهبری آن تا لحظه پیروزی انقلاب و بعد از آن ندیده بگیرد و ابراز کند که انقلاب ۵۷ ثمره ایدههای روشنفکران کت و شلواری بوده است؟
ما همچنین این سؤال را از آغاجری میپرسیم که مشکل شاه روشنفکران بودند یا روحانیون؟!
آیا مگر کسانی از نمایندگان روشنفکری در آن روزها به نماینده شاه با زبان سلم و صفا نگفتند ما آخرین کسانی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم؟!
روشنفکری و افکار و مطالعات آغاجری چگونه است که نقش امام راحل، شهادت سیدعلی اندرزگو، شکنجه و زندانی شدن آقایان طالقانی، خامنهای، بهشتی، مفتح و دیگران بعنوان بزرگان حرکت انقلابی امام و اساساً نقش دین و مکتب اسلام را در انقلاب ۵۷ ندیده و تا آن حد ندیده که میگوید روشنفکران ایدهپردازان انقلاب بودند نه روحانیون!
این اظهارات آغاجری میتواند مبیّن جریانی باشد که قصد دارد جای شهید و جلّاد را عوض کند...
***
مقصر کمکاری جهانگیری «آیتالله جنتی» است...
«عباسعلی کدخدایی»، سخنگوی شورای نگهبان در یک توییت به رفتارهای اصلاحطلبان در قبال انتخابات اشاره کرده و نوشته است:
«هر وقت من انتخاب نشوم، انتخابات مهندسی شده است. هر وقت من تایید نشدم، نظارت قانونی بد است. اما هر وقت تایید شدم دیگر نه انتخابات مهندسی شده است و نه نظارت استصوابی بد است. این یعنی قانون به کنار، هر چه باب میل من است انجام شود. حکایت همان است که گفته مرگ خوبه ولی برای همسایه!»
این توییت اما با واکنشهای عصبی مختلفی از سوی جریان سیاسی خاص مواجه شد.
علی شکوریراد، فعال اصلاحطلب و از مسببان وضع موجود کشور در پاسخ به کدخدایی، در یک توییت نوشته است:
«از حد گذراندهاند. شایستهگزینی در کشور قربانی نظارت استصوابی بیضابطه و شلکن سفتکن آقایان شده است و براساس آن ناکارآمدی و فساد همه جا را گرفتهاست.
حال ایشان بجای آنکه سرش را پایین بیاندازد و شرمنده حاصل کار خودشان باشد باد در پاچه قربانیان کرده و بر دل و پهلوی آنها مشت میکوبد»!
جدای از این کنایه، بحث بر سر این است که اصلاحطلبان دولتی را در دامن رأی مردم گذاشتهاند و برای استمرار آن «تَکرار» کردند که از یک رفتار ساده «نظارت بر قیمتها» نیز عاجز است و نمیتواند کاری کند که گوشت کیلیویی ۵۰ و چند هزار تومان با قیمت ۱۰۰ هزار تومان به دست مردم نرسد!
اینکه شورای نگهبان و نظارت استصوابی دقیقاً در کجای این فرایند نقش داشته است، سؤالیست که شکوریراد باید به آن پاسخ دهد.
دقت شود که اصلاحطلبان درباره مشکلات موجود که دولت آنها پدید آورده، میگویند نظارت استصوابی شورای نگهبان سبب شده است که آنها نتوانند گزینههای کارآمد خود را به عرصه انتخابات بیاورند...
این ادعای عجیب و غریب در مقابل سه دلیل نقض میشود. آن سه دلیل از این قرارند:
یکم: مشکلاتی که این روزها در اقتصاد کشورمان بروز کرده تا آن حد سطحی و پیش پا افتاده هستند که ناکارآمدتر از دولت فعلی هم میتوانست آنها را مدیریت کند!
به سخن دیگر اینکه همانطور که اشاره شد مثلاً در بحث افزایش قیمت گوشت! دقیقاً به کدام شقّالقمر نیاز است که دولت اصلاحطلبان از انجام همان نیز احتراز دارند؟!
و یا ایضاً در بحث پوشک و تولید و واردات آنچه سطحی از نخبگی نیاز است که دولت محترم همان را هم به خرج نمیدهد؟
اکنون آیا رواست که در این مشکلات ساده عنوان شود که دست شورای نگهبان در کار بوده است؟!
دوم: اگر شکوریراد و سایر اصلاحطلبان مدعی هستند که آقای روحانی خیرالموجودین بوده و آنها برای حمایت از روحانی مجبور بودهاند! پس باید پاسخ بدهند که اولاً چرا یک جریان سیاسی که سابقه تحریم انتخابات مجلس دهم را دارد خود را مجبور به حمایت از روحانی معرفی میکند؟!
آنها اگر میدانستند که روحانی ناکارآمد است؛ بهتر نبود آیا که به روش معهود خود مبنی بر تحریم انتخابات عمل میکردند و ننگ این روزها را مثل داغ، بر پیشانی اصلاحات نمیچسباندند؟
و ثانیاً فرض بر اجباری بودن حمایت از روحانی اما چرا صداهایی مثل «ما فدائیان روحانی هستیم»، «ما تضمین روحانی هستیم»، «ما به راهی میرویم که روحانی بگوید» و «تَکرار میکنم» از ستاد اصلاحات به گوش رسید؟!
این رفتارها مؤید عاشقانگی و یکی بودن است یا حمایت اجباری از گزینه اجباری که شورای نگهبان در دامان اصلاحطلبان گذاشته؟
و سوم: تا جایی که تاریخ و مردم ایران میدانند، کارآمدی مهرههای اصلاحطلب صرفاً در فتنه و براندازی خلاصه میشود!
چپها کدام چهره خود را میتوانند نام ببرند که مدیریت یا کارنامهای مثل محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی، علی نیکزاد، پرویز فتاح و … داشته باشد؟
از طرفی این روزها همه میدانند که اگر کسی در اردوگاه اصلاحات از تابعیت محض قانون و احترام به ولایت مطلقه فقیه سخن بگوید بلافاصله با طعنههایی مثل «اصلاحطلب بدلی» و «اصلاحطلب هزینه نداده» مواجه خواهد شد.
شکوریراد در حالتی میبایست نظارت استصوابی را عامل محرومیت مردم و ایران از برکات اصلاحات معرفی میکرد که لااقل فقط یک چهره در میان آنها میبود که انقیاد به قانون هیچ! که ذرهای از کارنامه مدیران اجرایی اصولگرا را میداشت.
گفتنیست، قبل از شکوریراد؛ هادی غفاری، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در اظهاراتی گفته بود: «آقای جنتی با ردّ صلاحیتهایی که مجلس شورای اسلامی را از مجموعههایی که به جد به آنها امیدوار بودیم، تهی کرد خودش در این شرایط مقصر است .»[۳]
***
۱_ http://www.irna.ir/fa/News/83225395